شنبه ۲۴ ژوئیه ۲۰۲۲
از نگاه اقتصادی، ۴۵ سال فرصت سوخته و انبانی از تجارب تلخ و گران، دستاورد انقلاب اسلامی برای ملت ایران است:
آمارهای بانک مرکزی میگویند که در ۱۶ سال پیش از انقلاب، تولید ملی به قیمت ثابت بیش از پنج برابر، سطح عمومی قیمتها کمتر از سه (۲.۸) برابر و سطح درآمد سرانه تقریباً ده و نیم برابر شده بود؛ یعنی قدرت خرید واقعی هر ایرانی بیش از سه و نیم (۳.۶) برابر افزایشیافته بود.
***
در سال انقلاب:
تولید ملی ترکیه، ۶۰% ایران بود و امروز ۱۶۰% ایران است
تولید ملی کره جنوبی ۶۰% ایران بود و امروز ۴۰۰% است
تولید ملی چین به قیمت جاری ۱۲۰ برابر و به قیمت ثابت ۲۸ برابر شده است.
در این مدت:
تولید ملی ایران (به قیمت ثابت) دو برابر شد و جمعیت ایران بیش از دو ونیم برابر!
سطح قیمتها ۳۷۰۰ برابر و درآمد سرانه ۲۵۰۰ برابر! یعنی هر فرد ایرانی ۳۵% فقیرتر شد.
در جهان، سه انقلاب بزرگ علمی و فنی رخ داد که چهره تمدن بشری را دگرگون کرد:
انقلاب انفورماتیک، انقلاب لژیستیک و انقلاب سیبرنتیک / دیجیتال
پا بهپای این انقلابها، انقلابی هم در زنجیره ارزش جهانی و بهرهوری تولید به وقوع پیوست و چند صد میلیون انسان را از خط فقر بالا کشید و شمار کشورهای دموکراتیک را از ۵۰ به ۱۲۰ افزایش داد.
***
ملت ایران از این فرصتهای بربادرفته، تجربههای گرانبهایی آموخت که در رهسپاری به آزادی و توسعه، توشه راه اوست:
- به ارزش «کشور-ملت مدرن» که در انقلاب مشروطه خود تعریف کرده بود آگاهتر شده و دریافت که ملتی سرفراز است و نمیخواهد بخشی باشد از امت.
- به اهمیت زندگی در صلح با جهان بیش از همیشه واقف شد.
- بهقدر و قیمت آزادی و حکومت قانون دموکراتیک، آگاهی ژرفتری پیدا کرد.
- به اصالت حقوق بشر، برابری حقوقی زن و مرد، برابری همگان در برابر قانون و ضرورت رفع کلیه انواع تبعیضها اعم از فامیلی، رفاقتی، جنسیتی، عقیدتی، زبانی، قومی و منطقهای آگاهتر شد.
و امروز، مجهز به این دستمایهها رو به آینده دارد تا ایران آزاد، آباد، ثروتمند، علم-مدار و صلحدوست فردا را بسازد.
بانوان کشور در صف مقدم طلب آزادی و کرامت انسانی قرارگرفتهاند و کلیه انسانهای آزاده و شرافتمند از پیکار حقطلبانه آنان پشتیبانی میکنند و اطمینان دارند که در جامعهای که زن آزاد نیست، آزادی مرد هم دروغی بیش نیست!
نیروی کار پرتوان کشور، میرود که با تجهیز خود به تشکلهای آزاد صنفی و اجتماعی به کلیه حقوق پذیرفتهشده دنیای مدرن دست یابد و به سطح زندگی شایسته احترام برای خود و خانواده خود برسد؛
جوانان، بزرگترین منبع سازندگی کشورند که در پیوند دادن منابع عظیم ملی با علم-اندیشی و مدرنترین مدلهای مدیریتی، میروند که بهرهوری نازل کنونی را به استانداردهای پیشروترین کشورهای جهان برسانند و تولیدات «ماده خاکستری مغز» را در بازارهای رقابتی جهان در جای «خام-فروشی» امروز بنشانند.
کشاورزان و باغداران و دامداران کشور، در عصری که تفاوت شهر و روستا از میان برخاسته، میروند که در ردیف صنعتگران و دیگر ثروت-آفرینان کشور قرارگرفته و سهم خود را در افزودن به رفاه ملی ایفا کنند.
شبکه بازار در یک اقتصاد تولیدگر و علم اندیش، توزیعکننده آزاد و کارآمد تولید ملی است و نقش بزرگی را در گردش چرخه تولید ملی بر عهده دارد و با کوشش در بازرگانی ملی و بینالمللی موجبات اعتلای رفاه مردم را فراهم میکند.
اقتصاد ملی کنونی در همه چرخههای ششگانه خود دچار بیتعادلی است که فقر و اختلاف طبقاتی، خشونت و بی آیندگی را به ملت تحمیل میکند ولی ایرانیان، ملتی هستند بزرگ و تاریخدار؛ میلیونها ایرانی خارج کشور به این ملت بزرگ تعلق دارند و بضاعتهای مالی، علمی و تخصصی خود را دوشادوش مردم درون کشور در راه ترمیم خرابیها و نیل به آزادی و زندگی مدرن بکار خواهند بست.
با سپاس و اطمینان به پیروزی ملت ایران
پرسش و پاسخ:
پرسش نخست: از بیتعادلی در چرخههای ششگانه اقتصاد ملی سخن گفتید. لطفاً توضیحی بدهید.
پاسخ: دستگاه تولید ملی دارای چرخ-دندههائی است که بمانند ساعت با همدیگر کوک میشوند و در هماهنگی باهم میچرخند و به هم خوردن تناسب آنها اقتصاد ملی را از تعادل خارج میکند. از این چرخهها میتوان نام برد:
یکم. چرخه تولید ملی و چرخه توزیع ملی
دوم. چرخه اقتصاد واقعی و چرخه اقتصاد پولی (نومینال)
سوم. چرخه تولید ملی و چرخه سرمایه تولیدی
چهارم. چرخه تولید ملی و چرخه سرمایههای زیرساختی (ملی)
پنجم. چرخه تولید ملی و چرخه سرمایه اجتماعی
ششم. چرخه تولید ملی و چرخه عوامل زیستمحیطی (هوا، آب، خاک و منابع)
در بسط این توضیح، هشت مقاله تحلیلی در سامانه حسن منصور درجشده که علاقهمندان را به آنها ارجاع میدهم.
پرسش دوم: چه مدتزمانی برای بازسازی اقتصاد ملی لازم خواهد بود؟
برخی مسائل در کوتاهمدت و برخی در بلندمدت قابلحلاند و هرکدام به طرحها و برنامههای دقیق نیاز دارند. بیتعادلی چرخه تولید و توزیع به زمان کوتاهتری نیازمند است تا بیتعادلی میان تولید و عوامل محیطزیست.
اما کل مسئله، بستگی دارد به «شرایط ساعت صفر» یعنی شرایطی که در هنگام دستبهدست شدن قدرت، حاکم میشود و این، با اراده نظام حاکم بستگی دارد چون مردم همواره مایلند قدرت با روی خوش تحویل شود و این امر به پختگی و حس مسئولیت حاکمان بستگی دارد؛ سماجت حاکمان به تمکین اراده مردم ممکن است خرابیها بار آورده و کار سازندگی را دشوارتر کند. چند نمونه ذکر کنم:
در چکسلواکی، قدرت حاکم، پلیس داشت، ارتش داشت، سازمانهای اطلاعاتی داشت و قدرت مالی داشت و باوجود همه اینها قدرت را موافق نظر مردم به واکلاو هاول، یک هنرمند و نویسنده خوشفکر سپرد و بدون خشونت کنار رفت؛
در لهستان، ژنرال یاروزلسکی که از تمام سازوبرگ قدرت برخوردار بود، بدون خشونت، قدرت را به اتحادیه همبستگی به رهبری لخ والسا واگذاشت و کنار رفت؛
در نمونه تاریخی، انگلستان در ۱۶۶۹، بزرگان کشور، ویلیام و ماری خاندان سلطنت را با مذاکره بر روی «منشور حقوق» که قدرت پادشاه و پارلمان را تعریف میکرد بر سلطنت نشاندند و در این ۳۳۳ سال پسازآن، قدرت در نظام بریتانیا همواره بدون خشونت میان اشراف، طبقه متوسط و کارگران جابجا شده و از انگلیس یک جزیره ثبات ساخته است.
ولی در عراق و لیبی و سوریه چنین نشد و شرایط بغرنجتری پدید آمد. مردم ایران کلیه راههای گذار مسالمتآمیز را به حاکمان کنونی پیشنهاد کرده و اتمامحجت کردهاند.