کلید واژه: معرفت انسان

۲۱آذر

سوسیال‌دمکراسی چیست؟

مصاحبه با جمعیت سوسیال دموکراسی برای ایران

 

 

حسن منصور دانش‌آموخته علوم اقتصادی از دانشگاه لندن و موسسه پژوهش‌های نفت و انرژی آکسفورد است. وی کار نگارش ترجمه را در بیست‌ودوسالگی آغاز کرد و تا سال ۱۳۵۳ حدود ده کتاب انتشار داد که در زمره آن‌ها چند اثر از ریاضیدان و فیلسوف انگلیسی برتراند راسل و اثر بزرگ چوزف شومیتر اقتصاددان بزرگ مکتب اتریش و استاد دانشگاه هاروارد قرار دارند. وی در سال ۱۳۴۹ به‌عنوان سر ویراستار و سرپرست تألیف و ترجمه انتشارات دانشگاه تهران بکار دعوت شد و در این دوران پرتلاش توانست همکاری شماری از مهم‌ترین شخصیت‌های علمی و قلمی کشور را برای کار ویرایش کتاب‌های درسی دانشگاه جلب کرده و در گروه‌های تخصصی ویرایشی سازمان دهد که ثمره آن به‌صورت چاپ ۲۵۸ عنوان کتاب درسی ویرایش شده برای کلیه رشته‌های دانشگاهی انتشار یافت. این کار، تنها می‌توانست با همکاری مدیران توانائی چون آقایان ایرج علومی، دکتر علینقی عالیخانی، دکتر هوشنگ نهاوندی، دکتر ابراهیم کوهستانی و استادانی چون آقایان دکتر فرامرز بهزاد، دکتر محمود بهزاد، احمد آرام و هیئت‌های پرتوان ویرایش و کادر مجرب انتشارات و چاپ دانشگاه تهران زیور انجام به تن کند. وی از ۱۳۵۳ تا ۱۳۵۷ به مدت چهار سال و نیم در انگلستان روی رساله اقتصاد نفت کار کرد و پایان‌نامه خود را روی تحلیل ساختار و نقش سرمایه در تولید و پالایش نفت ارائه نمود که از سوی ژوری با مرتبه ممتاز برای چاپ و انتشار توصیه شد. این کار، هم‌زمان بود با آشفتگی در ارکان سیاسی کشور. وی با شتاب به کشور بازگشت و کار تدریس در دانشگاه‌ها را در پیش گرفت. به‌زودی «پدیده ویرانگر» انقلاب فرهنگی، دانشگاه‌ها را در هم کوبید و هزاران دانش‌آموخته‌ای را که ذخیره توسعه کشور بودند، تارانید. در تباهی دانشگاه‌ها، حسن منصور به تألیف و ترجمه حدود ده کتاب پرداخت و در هنگامی‌که کلیه راه‌های کوشش و پژوهش را بسته دید، دعوت آکادمی علوم سوئد و مدرسه اقتصاد استکهلم سوئد را پذیرفت و در آنجا پناه گرفت. حسن منصور در سی و اند سال گذشته، در اداره کل انرژی و وزارت علوم سوئد به‌عنوان پژوهشگر و ارزیاب کار کرده و سپس در دانشگاه‌های فرانسوی، آمریکائی و انگلیسی به‌عنوان استادیار، دانشیار و استاد علوم اقتصادی به تدریس پرداخته است. آخرین سمت وی استادی علوم اقتصادی در دانشگاه عالی آمریکائی تجارت و اقتصاد در پاریس می‌باشد. وی در این مدت، فزون بر دو صد مقاله و رساله در اقتصاد ایران و جهان نوشته و بیش از ۱۵۰۰ مصاحبه با رسانه‌های بین‌المللی انجام داده است.

 

گفتگوی نگارشی حسن منصور با مهدی ذوالفقاری را مشاهده می‌فرمایید

 

۱ – سوسیال‌دموکراسی با آن‌گونه که به فارسی برگردانده شده «مردم‌سالاری اجتماعی» موضوع گفتگوی ماست قبل از اینکه نخستین سؤال خودم را مطرح کنم مایلم تعریف یا برداشت شما را از سوسیال‌دموکراسی همراه با نگاهی کوتاه و به‌اختصار به تاریخچه سوسیال‌دموکراسی در جهان و ایران داشته باشم

 

منصور. در آغاز بگویم که معادل «مردم‌سالاری اجتماعی» را در برابر «سوسیال‌دموکراسی» گمراه‌کننده می‌دانم و فکر می‌کنم ترجمه‌هایی ازاین‌دست، خواننده را از دریافت دقیق مفاهیم دور می‌کنند. وقتی مردم‌سالاری در برابر دموکراسی می‌نشیند به دنبال خود «مردم‌سالاری دینی» را می‌آورد که منشأ قدرت را از زمین به آسمان می‌فرستد و این با معنای دموکراسی در تعارض است. چنین است ترجمه «کاپیتالیسم» به «سرمایه‌داری» و «سوسیالیسم» به «جامعه‌گرایی» -که نادرست‌اند. به همین دلیل بود که من در ترجمه کتاب «کاپیتالیسم، سوسیالیسم و دموکراسی» اثر شومپیتر در برابر وسوسه «فارسی سازی» مقاومت کردم.

اما سخن گفتن از تاریخچه سوسیال‌دموکراسی، ریختن دریاست در کوزه و کتاب‌ها درباره‌اش نوشته‌شده است. اندیشه سوسیالیسم از فرانسه برخاسته، با فلسفه آلمان و معارف اقتصادی انگلیس پیوند خورده و در متن جنبش‌های برابری‌خواهانه و سندیکالیسم، درخت تناور سوسیال‌دموکراسی را ساخته است؛ ده‌ها اندیشمند بزرگ بدنه آن را رشد داده و شاخه‌های پر شمارش را پدید آورده‌اند از سن-سیمون تا پرودون و رابرت اوئن، از فردیناند لاسال تا کارل مارکس، از برنشتاین تا کائوتسکی، از سیدنی-وب تا کی یر هاردی (بنیان‌گذار حزب کارگر بریتانیا)، از روزا لوگزانبرگ تا هیلفردینگ و از بوهم-بوورک تا شومپیتر تا به روزگار ما. گفتنی است که سوسیال-دموکراسی نام اولیه کمونیسم هم بود و در جریان رشد بود که شاخه‌های «انقلابی» و «رفورمیست» آن از هم جدا شدند؛ حزب لنین هم به همین نام خوانده می‌شد.

با پدید آمدن مارکسیسم بود که صف سوسیال‌دموکراسی «علمی» از «تخیلی» جدا شد که هرکدام به ده‌ها شاخه بخش شدند؛ سوسیال-دموکراتهای «علمی» جریان‌های پرتنوع کمونیستی را ساختند و جریان دیگر به‌صورت جریان‌های سوسیالیست، سوسیال-رفورمیست و احزاب کارگری و نهضت‌های سندیکالیستی بروز کردند.

در سده بیستم، کشاکش کاپیتالیسم با «سوسیالیسم واقعاً موجود» با پیروزی کاپیتالیسم فیصله یافت و چین کمونیست با عاریه کردن سازوکار اعجاز گر «بازار» و ادغام آن در ساختار حزب واحد کمونیست، نظام دورگه‌ای پرداخت که مقصد نهائی آن هنوز در ابهام است.

 

۲ – جهان سیاست و کشورداری تجربه‌های فراوان و گوناگون پشت سر گذاشته است. متأسفانه امروز بشریت هنوز با مشکلات فراوانی درزمینهٔ تأمین خواست‌های اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی‌اش مواجه است، در پاسخگویی به مجموعه خواست‌های مادی و معنوی انسان، جهان سرمایه‌داری ناتوانی‌ها نشان داده است و آنچه سوسیالیسم واقعاً موجود خوانده می‌شد نیز ناتوان‌تر از جهان سرمایه‌داری عمل کرد. از همان راه‌های سومی که برای برون‌رفت از مشکلات و معضلات جامعه بشری مطرح‌شده و در عمل نیز تجربه‌شده‌اند تفکر و عملکرد سوسیال‌دموکراسی به‌عنوان یک آلترناتیو بیش از راه‌های دیگر پاسخگوی نیازهای مادی و معنوی انسان بوده است. به نظر شما چرا چنین روندی پیش‌آمده است؟ آیا چشم‌انداز گسترده‌تری برای تحقق سوسیال‌دموکراسی می‌بینید؟ آیا سوسیال‌دموکراسی با توجه به قدرت سرمایه‌داری (علیرغم بحران‌ها و مشکلاتش) می‌تواند بر ضعف‌ها و کمبودها غلبه کند؟

 

منصور. در پرسش مرکب شما مفاهیم ناروشنی داریم که ناگزیریم مرزهای آن‌ها را ترسیم کنیم: نیازهای بشر روینده و بالنده‌اند و مرز آن‌ها توان تولید و شیوه توزیع جامعه است. توان تولید تابعی است از شکل‌بندی اجتماعی، نظام مالکیت، نظام تقسیم‌کار، منابع طبیعی و ارتقای سطح نیروهای مولد؛ و شیوه توزیع –که تابع نظام تولید هم هست، متأثر است از شکل-بندی جامعه مدنی و مدل تقسیم ارزش‌افزوده میان عوامل تولید. شکل‌بندی‌های اجتماعی، مقولاتی تاریخی‌اند و از تنوعات بیکران برخوردارند. دوران ما، درمجموع از نظامات برده‌داری و فئودالی گذر کرده -ولو که بقایای آن نظامات هنوز هم وجود دارند- و به نظام‌های کاپیتالیسم و دیگر مشتقات آن گام گذاشته است. برای این گذار بزرگ، حرکت‌های دوران‌ساز رنسانس و رفورماسیون ضرورت داشتند که از سده سیزدهم آغازشده و در توالی هم در سده هفدهم به کمال رسیدند و آنگاه دوران «مدرن» آغازید. تحولات علمی و فنی سه سده گذشته، بدون تردید از مجموع دگرگونی‌هایی که در چهار هزار سال پیش انجام‌گرفته‌اند غنی‌تر بود.

گهواره این تحول، اروپای شمالی بود که ازآنجا به امریکا، ژاپن، استرالیا، نیوزیلند و دیگر مناطق گسترش کرد. شکل‌بندی (فورماسیون) تولیدی این دنیا، کاپیتالیسم بود که بر بال علم و تکنولوژی پرواز می‌کرد و تنها «قطب-نمای» حرکتش عبارت بود از «افزایش بهره‌وری عوامل». این نظام از سده پانزدهم جوانه‌زده بود ولی پس از زایش علم نوین با طلایه‌دارانی چون کپلر، کوپرنیک، تیکو-براهه، گالیله و نیوتون و پس از خلق «انقلاب صنعتی» در انگلستان، به تنظیم‌کننده نبض اقتصاد جهانی بدل شده بود: بازارهای محلی را با حذف گمرکات بین شهرک‌ها در هم ادغام کرده و بازارهای ملی پدید آورده بود؛ پول ملی پدید آورده بود؛ نظام بانکی جهانی بنیاد گذاشته بود؛ ارتباطات و مراسلات جهانی بناکرده بود؛ متروپل‌های بزرگ ساخته بود و بالاتر از همه، با تثبیت مقیاس بهره‌وری از طریق «قدرت خرید پول‌ها»، آهنگ «تولید ثروت» را در دورترین نقاط جهان به ریتم بهره‌وری متروپل پیوند زده بود.

این سیل پرخروش، همه عرصه‌های معرفت انسان را درنوردید و علم بمثابه «روش» پژوهش بر تمامی میدان‌های مادی و معنوی سایه افکند و برتری بی‌چون‌ و چرای خود را در قیاس با معارف کهن نشان داد. این علم «قدرت-اندیش» که در جوانی مغرور می‌نمود به‌تدریج بالغ‌تر شد و فروتنی آموخت و در کلیه عرصه‌های خود، اصل «عدم تعین» را مستقر کرد.

از حیث تولید ثروت، بدون تردید عصر ما غنی‌ترین دوران تاریخ بشر است. در هیچ دوره‌ای از تاریخ، حجم تولید با اندازه‌های نجومی امروز قیاس پذیر نیست. از حیث توزیع هم باآنکه از ۵/۷ میلیارد انسان روی کره خاکی هنوز دست‌کم یک‌چهارم در فقر زندگی می‌کنند ولی هرگز نسبت انسان‌های بالای خط فقر امروز با گذشته تاریخی قابل قیاس نیست. باوجوداین، هنوز فاصله نجومی داریم از اینکه همه انسان‌ها از ضروریات یک زندگی انسانی برخوردار باشند؛ از گرسنگی و بیماری و اختناق در امان باشند و بتوانند استعدادهای خود را شکوفا کنند؛ هنوز «از خود-بیگانگی» در وجوه سه‌گانه خود – به درجات گوناگون- بر انسان حکم می‌راند: «ثروت به‌مثابه آفریده فکر و کار او، بجای اینکه خدمتگزار او باشد بر او سروری می‌کند؛ قدرت به‌مثابه مخلوق اراده‌های همسو شده مجموعه‌های او بجای اینکه در خدمت او باشد، بر او حکمرانی می‌کند؛ و مذهب به‌مثابه پرواز خیال و آرزوی او، خود او را به بند می‌کشد»!

در این مقطع، این پرسش مطرح می‌شود که کدامین فورماسیون اجتماعی بیشترین توان را در تأمین بیشترین خوشبختی برای بیشترین شمار مردمان دارد؟ برای پاسخ این پرسش، داده‌های کافی تاریخی در اختیارداریم: کاپیتالیسم، موتور تولید ثروت را دارد ولی موتور تأمین «عدالت اجتماعی» را ندارد؛ سوسیالیسم موتور تولید ثروت را فلج می‌کند و براثر آن از تأمین عدالت اجتماعی نیز ناتوان می‌ماند.

در این میان آیا سوسیال-دموکراسی راه سومی است؟ پایه‌های نظری آن کدام است؟ باید روی این پرسش مکث کرد: آیا می‌توان سوسیال-دموکراسی را بر بنیادهای نظری «سوسیالیسم علمی» بنا کرد؟ در پیرامون خود بسیارانی از هواداران سوسیال-دموکراسی را می‌بینیم که به «تضاد کار و سرمایه» باور دارند و مفهوم «ارزش اضافی» را قدسی می‌شمارند. اینان «کمونیست‌های خجالتی» هستند که در سنگر سوسیال-دموکراسی مأوی گرفته‌اند که اگر مجال پیدا کنند به «دیکتاتوری پرولتاریا» عودت می‌کنند. سوسیال-دموکراتها باید به‌روشنی بدانند که سوسیال-دموکراسی بر مبنای نظریه «ارزش-کار» استوار نیست؛ «مفهوم ارزش اضافه» تنها در مفهوم مارکسی معنی دارد؛ عامل تولید در سوسیال-دموکراسی، مجموعه عوامل کار، زمین، سرمایه، تکنولوژی و هم-افزائی سازمان است و جنس ارزش در سوسیال-دموکراسی، «مطلوبیت» است و فرد انسان – و نه همه- محور نظام اخلاقی است.

 

۳ – در ایران این روند را در سطح جامعه و میان گروه‌ها و اقشار اجتماعی مختلف چگونه می‌بینید؟

 

منصور. «کاپیتالیسمی» که در ایران وجود دارد مشابه است با «کاپیتالیسم دوران بدوی انباشت سرمایه» که از بندبند منافذ آن –به سخن مارکس- چرک و خونابه می‌تراوید؛ این نظام برخلاف آنچه بخشی از چپ ایران می‌گوید «نئولیبرال» هم نیست؛ ثروت او عمدتاً از غارت و مصادره تأمین‌شده و «ارزش‌افزوده» آن نه از بهره‌وری عوامل بلکه از «رانت و اختلاس و ارتشاء» تأمین می‌شود.

 

۴ – در اردوی مخالفان حکومت اسلامی طیف وسیعی در داخل و خارج کشور سوسیال‌دموکراسی را راه برون‌رفت از مشکلات و معضلات موجود در جامعه‌مان می‌دانند از سوسیال‌دموکراسی نامی برده نمی‌شود اما همان مفهوم و پدیده و نظرات و خواست‌های سوسیال دموکراتیک مدنظر است و آنچه به‌عنوان راه‌حل‌های نظری و عملی از سوی افراد و نیروهای ترقی‌خواه و دموکراسی طلب طرح می‌شوند همان سوسیال‌دموکراسی است؛ شما در این رابطه چگونه می‌اندیشید؟ آیا برداشت من درست است؟

 

منصور. گزینه کاپیتالیسم یا سوسیال-دموکراسی برای جامعه‌هایی مطرح است که از گسل فراخ رنسانس و رفورماسیون گذر کرده‌اند وگرنه رهسپاران وادی پیشامدرن با این انتخاب لوکس روبرو نیستند! آیا جامعه در هر مرحله از رشد تاریخی-فرهنگی خود می‌تواند به هرکدام از این نظام‌ها روی آورد؟ آیا روسیه عقب‌مانده به دست بلشویک‌ها سوسیالیست شد؟ آیا آلبانی با رهبری انور هوجه به کمونیسم رسید؟ و آیا چین فقیر و دهقانی با رهبری حزب کمونیست، کاپیتالیست یا سوسیالیست شد؟

ما ملت ایران، در فراتر از یک سده، با چشمانی نیمه-باز، دستیابی به «توسعه» را هدف گرفته‌ایم ولی با موانع سهمگینی در «بن‌مایه‌های فرهنگی» (پارادایم‌های) خود روبرو بوده‌ایم که هم ما را از دریافت چه بود توسعه بازمی‌داشت و هم از درک الزامات آن غافل می‌کرد. 

حرکت مشروطه به آن موانع شبیخون زد ولی درنهایت، مأیوس از زدودن آن‌ها، با آن‌ها کنار آمد. سلسله پهلوی توانست با کنار گذاشتن برخی از الزامات توسعه، برخی دیگر را بنا کند و «دولت-ملت» پدید آورد و زیرساخت‌های اقتصاد ملی را بسازد ولی زمانی که هنگامه «خیز بزرگ توسعه» فرارسیده بود به‌واسطه همان بن‌مایه‌هایی که در شبیخون مشروطه-خواهی زخمی شده ولی از پا درنیامده بودند از پا درآمد و فرآیند توسعه در نیمه- راه ماند.

نظام برخاسته از انقلاب، «نو» نبود بلکه «بازگشت» بود. این بار بازگشتن از راه پیموده در دستور کار بود و دنیای غرب به‌مثابه «مظهر توسعه» هدف حمله بود. یارگیری در درون از میان نیروهای گذشته گرا بود و در برون از دژهای رقیب یا دشمن غرب.

 

۵ –به نظر شما چرا سوسیال‌دموکراسی پیش از انقلاب بهمن حتی در میان روشنفکران سیاسی و فرهنگی و فلسفی و نیز کوشندگان سیاسی و فرهنگی جریان فکری و سیاسی ضعیفی در جامعه ما بود می‌بینیم طی دو دهه اخیر به جریان قدرتمند در مقایسه با سایر جریان‌های اپوزیسیون حکومتی در جامعه ما بدل شده است… دلیل این دگرگونی و تحول چیست؟ چرا تمایل به سوسیال‌دموکراسی در میان ایرانیان افزایش‌یافته است؟

 

منصور. مسئله نخستین ما معماری بن‌مایه‌های دنیای مدرن است که کاپیتالیسم و سوسیال-دموکراسی بر پایه‌های آن استوار می‌شوند. ما پیش از استقرار هر نظام مدرن نیاز داریم به استقرار مفهوم و حرمت قانون، تنفیذ مفهوم انسان صاحب حق، تأسیس دادگستری مدرن، تأسیس نظام آموزشی علم-محور، تنفیذ احترام به تولید، تولیدکننده، اندیشمند و مبتکر و احترام به‌حق مالکیت ناشی از کوشش تولید-محور.

دکتر حسن منصور

دکتر حسن منصور

 

۶ – موانع موجود رشد فکر و کردار سوسیال دموکراتیک در جامعه ما کدم‌اند؟ چگونه می‌توان این موانع را از سر راه برداشت؟

 

منصور. بدیهی است که مسئله ابعاد گوناگون دارد ولی پایه‌ای‌ترین لایه آن تربیت فرد تولیدکننده است؛ این موجود به دگرگونی ساختار خانوار، به استقرار نظم قانون‌مدار، به‌نظام پرورشی علم-اندیش و فن-مدار و به‌نظام اجتماعی مجهز به یک نظام قضائی پاکیزه، چابک و دستیاب نیازمند است. جامعه مدنی پویا و سرشار از حق-طلبی قانون‌مدار و دولتی درستکار و توسعه-محور. بر این مبانی است که زیرساخت کاپیتالیسم و سوسیال-دموکراسی پی‌ریزی می‌شود.

 

۷ – چگونه می‌توان رشد تفکر سوسیال‌دموکراسی یعنی رشد یک دموکراسی اجتماعی همراه با یک دولت رفاهی را تقویت و تسریع کرد؟

 

منصور. دولت رفاه، مولود دوران پس از جنگ دوم جهانی است و امروزه همه کشورهای پیشرفته جهان اعم از امریکا، بیست‌وهشت کشور اروپائی، ژاپن، استرالیا، وزیلاند نو بدرجات گوناگون سوسیال‌دموکرات‌اند. دولت رفاه در همه این کشورها با درجات متفاوت حضور دارد. انگلستان از نخستین و بهترین نمونه‌های دولت رفاه است؛ کشورهای اسکاندیناوی مانند سوئد و نروژ و فنلاند و دانمارک و ایسلند از برترین نمونه‌های دولت رفاه شمرده می‌شوند. درواقع، دولت رفاه در این جوامع به حال اشباع رسیده و نقاط قدرت و ضعف خود را نمایش داده است. امروزه مثلاً حزب «مودرات= محافظه‌کار» سوئد بیش از حزب کارگر انگلیس، سوسیال-دموکرات است. از دیگر سو، جنبه‌های منفی دولت رفاه هم در حجم بزرگ دولت، فزونی مالیات‌ها، خروج بخش قابل‌ملاحظه متخصصان از کشور و پدید شدن لایه‌های «بی‌درد و غیرمسئول» در جامعه مایه نگرانی و بازاندیشی شده است.

 

۸ –امروز شکل‌گیری یک جریان سوسیال دموکراتیک در حد حزبی فراگیر دغدغه بسیاری از کوشندگان سیاسی و فرهنگی و روشنفکران سیاسی و فرهنگی و فلسفی میهنمان است. برای شکل‌گیری چنین جریان و تبدیل آن به یک حزب فراگیر و جنبش به نظر شما چه باید کرد؟

 

منصور. سوسیال‌دموکراسی از متن جامعه مدنی و در مبارزات سندیکائی و حق-طلبانه و قانون‌مدار پدید می‌آید و در غیاب این زیرساخت فعال، ساختن یک جریان غالب سوسیال-دموکراتیک ناممکن است. گام‌های نخستین نیل به یک چنان جامعه‌ای چیدن آجر به آجر مدنیت مدرن و رهایی از قرون‌وسطای خاورمیانه‌ای است.

 

۹ – چرا در خارج از کشور که شرایط ظاهراً برای شکل‌گیری جریان و جنبشی سوسیال دموکراتیک مهیا تراست ما هنوز نتوانستیم یک جریان متشکل و تأثیرگذار سوسیال دموکراتیک شکل بدهیم؟ عوامل عینی و ذهنی چنین جریان و جنبشی به نظر شما کدم‌اند و چه راه‌های عملی‌ای برای تسریع شکل‌گیری چنین جریانی پیشنهاد می‌کنید؟

 

منصور. می‌توان این پرسش را در مورد هر خانواده سیاسی مطرح کرد: چرا ایرانیان حتی در متن جوامع دموکراتیک نتوانسته‌اند یک جریان نیرومند کمونیست، لیبرال، سوسیال‌دموکرات، حزب محیط‌ زیست یا محافظه‌کار پدیدآورند؟ پاسخ به این پرسش ما را با مسائل یک جامعه پیشا مدرن روبر می‌کند.

 

۱۰ – گسترش دموکراسی به حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی چگونه امکان دارد؟

 

منصور. دموکراسی نیازمند پیش-شرط است و در غیاب آن‌ها نه خود به وجود می‌آید و نه قابل تسری است به حوزه‌های اجتماعی و اقتصادی!

 

۱۱ – آزادی حرکت سرمایه‌ها و جهانی در خدمت رفاه همگانی موردنظر سوسیال‌دموکراسی است و یا در مقابل آن؟

 

منصور. آزادی حرکت عوامل تولید اعم از کار و سرمایه و دانش موجب اعتلای توان ثروت افزایی است ولی این شرط لازم، در نفس خود کافی نیست و باید با سازوکارهای دموکراسی ملی تجهیز شود.

 

۱۲ – پیش‌نیاز اقتصادی جامعه رفاه همگانی موردنظر سوسیال‌دموکراسی چیست؟

 

منصور. پیش‌نیازهای اقتصادی جامعه رفاه همگانی عبارتند از برخورداری از بالاترین میزان بهره‌وری عوامل تولید، حضور در مقیاس بزرگ‌ترین بازارها برای کشف و بهره‌برداری از مزایای نسبی، مجهز بودن به والاترین نظام‌های آموزشی علم-اندیش و فن-محور و حضور یک دستگاه قضائی پاکیزه، قانون-محور، چابک و دستیاب.

 

۱۳ – آیا جامعه رفاه در جامعه ایران با طبیعت نه‌چندان سخاوتمند و جمعیت زیاد قابل‌دسترسی است و یا یک آرمان دست‌نیافتنی؟

 

منصور. طبیعت در همه جوامع ظرفی است برای نیروهای تولیدی؛ به دیگر سخن، محیط زیست پیش‌شرط فعل تولیدی است و اقتصاد در غیاب سخاوت طبیعت از نفس می‌افتد. عوامل طبیعی نظیر آب (رودها، چاه‌ها، تالاب‌ها و دریاها)، هوا، خاک، منابع و کوه‌ها جزو «ثروت ملی» شمرده می‌شوند. کشور ما از غنی‌ترین طبیعت‌ها برخوردار نیست و این واقعیت بر مسئولیت ما ایرانیان می‌افزاید.

در پنجاه سال اخیر علم «اقتصاد محیط زیست» به عرصه نیرومندی از اقتصاد بدل شده و صاحب‌نظرانش تا حد جوایز نوبل فراز آمده‌اند. پیشرفت این دانش در کشورهای پیشرفته، روش‌های علمی مدیریت منابع طبیعی و آب‌وخاک و هوا را بکار آورده و موجب شده است که این عوامل به سنجش درآمده و قیمت‌گذاری شوند تا به‌رایگان در اختیار فرایندهای تولیدی قرار نگیرند. کشور ما در این چند دهه بطور خطیری بیراه رفته و کشور را با چالش‌های وجودی روبرو کرده است و یک دولت مسئول در کنار مردم قطعاً از همه امکانات علمی برای بازآفرینی و نگهداری محیط زیست استفاده خواهد کرد.

© Copyright 2020 دکتر حسن منصور